دانشآموخته حوزه علمیه قم؛ دانشجوی دکتری فقه سیاسی و پژوهشگر مرکز فقهی ائمه اطهار
چکیده
دولتها در عرصه بینالملل ناگزیر از مواجهه با متخاصمان خود بوده و در طول تاریخ، جنگِ با متخاصم از مهمترین دلنگرانیهای آنها بوده است. دولت اسلامی گریزی از این مواجهه نداشته و برای تحدید این تقابل، نیازمند اقداماتی است که فقه سیاسی چهارچوبهای آن را تعیین میکند. پژوهش پیشِرو، پرسش از جواز یا عدم جواز مشروعیت همکاری دولت اسلامی با دولت متخاصم غیرمسلمان را مورد نظر خویش قرار داده و در پاسخ به این پرسش، تلاش نموده تا با بهرهگیری از روش تحلیلی ـ اجتهادی، پاسخ هر یک از دو دیدگاه «اصالت جنگ» و «اصالت صلح» را به بحث بگذارد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که ادلّه قرآنی نظریه اصالت جنگ نمیتواند مانع همکاری دولت اسلامی با دولت متخاصم باشد. بر اساس این دیدگاه، همکاری با متخاصم غیرمسلمان «امری اضطراری» است که حاکم دولت اسلامی برای تأمین مصالح و منافع دولت اسلامی در شرایط اضطراری میتواند حکم به مشروعیت تعامل با این دسته از دولتها دهد؛ ولی دیدگاه اصالت صلح، جنگ را امری اضطراری دانسته که برای رفع شرّ خصم یا موانع آگاهی و هدایت امّتهای غیرمسلمان انجام میشود؛ بنابراین در صورت رفع مانع، همکاری مشروع است.