فقه تقنین، به عنوان یکی از فقههای مضاف در دوران معاصر، مانند سایر دانشهای فقهی، نظام موضوعات و مسائل مختص به خود دارد. نظام موضوعاتی که دانش فقهی فقیه را منضم به امر «تقنین» مینماید. یکی از پرسشهایی که ناظر بر این حوزه دانشی مطرح میشود، پرسش از «روششناسی» آن است و اینکه آیا این حوزه دانشی، روششناسی متفاوتی از فقه متداول دارد؟ از آنجا که فقه امامیه دارای تاریخی طولانی و آکنده از انضباط علمی است، آیا میتوان از همان منهج و روش در فقه تقنین بهره گرفت؟ نگارنده در این مقاله با طرح مفهومشناسی فقه، تقنین و رابطه فقه تقنین با فقه سیاست و توجه به مبانی کلامی فقه تقنین، تلاش مینماید با بهرهگیری از روش اجتهادی، ملاحظاتی روششناختی را برجسته نماید که پژوهشگر عرصه فقه تقنین ناچار از توجه به آن ملاحظات است. براساس ملاحظات صورتگرفته، روش اجتهاد در فقه تقنین نمیتواند همان روش اجتهادی باشد که در فقه متداول بهکار بسته میشود؛ بلکه در این عرصه، باید دو مقوله بسیار مهمِ تشکیل شبکه دِلالی و توجه به نصوص مبیّن مقاصد را مورد نظر قرار داد.